هدیه امام رضا (ع )
نازنین مامان صبحی که تولد اقام بود و رفتیم حرم و رفتم صحن انقلاب برای نماز خیلی شلوغ بود خیلی اتفاقی به سمت کفشداریها کشیده شدم میدیم خانمها دارن التماس خادم ها میکنند برای نبات و اونا هم میگفتند که تمام شده تو همین موقع یه خادمی در کارتن رو باز کرد و یه نبات داد بهم و به کسانی که پشت سرم بودن خیلی خوشحال شدم و رفتم و از کفشداری یه نایلون گرفتم برای کفشم و اومدم که یه جایی پیدا کنم تا جایی نیست و مجبور بودم از بین خانمهایی که نشسته بودن رد بشم با معذرت خواهی داشتم میرفتم که یه اقایی که لباس خادمها تنش بود دستش رو داز کرد و 2 تیکه نبات گذاشت تو دستم و بازم خیلی خوشحال شدم و بعدم اومدم و یه جایی برای نشستن پیدا کردم و اول ...